کاراته کنترلی

وبلاگ رسمی باشگاه کاراته آسیا شهرستان ایوان غرب

کاراته کنترلی

وبلاگ رسمی باشگاه کاراته آسیا شهرستان ایوان غرب

چگونه حافظه کوتاه مدت مان را تقویت کنیم؟

چگونه حافظه کوتاه مدت مان را تقویت کنیم؟

چگونه حافظه کوتاه مدت مان را تقویت کنیم؟
اگر می خواهید بدانید چگونه می توان حافظه کوتاه مدت خود را تقویت کرد این مطلب را از دست ندهید

مشکل اصلی زبان آموزان این است که حافظه کوتاه مدت ضعیفی دارند آن هم به این سادگی که سعی می کنند جمله ای که شنیده اند را ضبط و تجزیه و تحلیل کنند. اما جمله دیگری اضافه می شود و همین باعث می شود  نتوانند مفهوم را درک کنند اما نگران نباشند زیرا برای تقویت حافظه کوتاه مدت تان می توانید از این تمرین ها استفاده کنید.

 تمرین اول
50 واژه را به صورت تصادفی انتخاب کنید و آنها را با صدای خودتان ضبط کنید.
حالا یکبار به فایل صوتی گوش دهید و  هرچه به یاد آوردید را یاد داشت کنید.

 تمرین دوم
یک فایل صوتی مناسب با سطح زبان خودتان را انتخاب کنید و به آن گوش دهید، سپس هر 10 ثانیه فایل صوتی را متوقف کنید و هر چه را بخاطر آوردید را باز گو کنید.

 تمرین سوم
این بار باید گروهی تمرین کرده و یک موضوع مشخص را انتخاب کنید و در جمع درباره آن صحبت کنید.
حالا سعی کنید نخستین سوالی که مطرح شده و آخرین واژه سوال دوم را به خاطر بیاورید یا حتی دیکته سوال سوم با چه کلمه ای شروع می شود .
این روش به شما کمک می کند تا حین صحبت کردن نسبت به جملات و کلمات هوشیار باشید.
منبع : parsine.com

9 عادت خوب برای موفق شدن

9 عادت خوب برای موفق شدن

9 عادت خوب برای موفق شدن
آگاه شدن از بعضی تکنیک ها برای موفقیت دقیقا در همین راستا است و می تواند بسیار به شما در طی مسیر درست کمک کند.

موفقیت را می توان در یک کلام آگاهی دانست. هنگامی که شما نسبت به انجام کاری آگاه باشید و با علم به آن پیشروی کنید، در واقع در مسیر موفقیت گام برمی دارید.

تکنیک های پیشرو را دست کم نگیرید لطفا! آگاه تان می کند که چگونه در این مسیر گام بردارید:

1 - رجز بخوانید، اما با احتیاط!
در بوق و کرنا کردن موفقیت تنها یک دستاورد دارد و آن از بین رفتن احترام شما نزد دیگران است. رجز خوانی مهارتی خاص و ویژه است که اگر ظرافت به همراهش نباشد، دستاوردهایش منفی خواهد بود.
با غرور و تکبر از موفقیت ها حرف زدن، موفقیت و شخصیت فرد موفق را لوث می کند. به عنوان نمونه یکی از ظرافت های صحبت کردن از موفقیت برای دیگران این است که بگویید با اضافه حقوقی که بابت فروش بیشتر گرفتم به مسافرت رفتم.

2 - روابط عمومی خود را قوی کنید
روابط عمومی قوی در واقع با هر کسی مثل خودش صحبت کردن است و این روزها برای این پدیده شرکت ها و نهادها زیاد خرج می کنند. کسی که روابط عمومی خوبی داشته باشد، می تواند دیگران را به سمت خود جذب کند و در نتیجه از مزایای ارتباط  با افراد مختلف بهره مند شود و این خود نوعی موفقیت است.

3 -  ظرافت های اخلاقی را رعایت کنید
اخلاق مدار بودن را همه دوست دارند، فرقی نمی کند که از فرهنگی باشید یا چه طرز تفکری داشته باشید. اما این وسط یک سری ریزه کاری ها و ظرافت های اخلاقی هست که رعایت آنها می تواند فرد را به جلو براند.
به عنوان نمونه استفاده از کلماتی چون "لطفا" یا "متشکرم"، تعارف برای اول وارد شدن کسی که همزمان با شما می رسد، محترمانه نگاه کردن به طرف مقابل هنگام صحبت کردن، قطع نکردن صحبت دیگران و مواردی از این دست ظرافت هایی هستند که باعث جذب دیگران به سمت شما می شوند.

4 - در جمع های عمومی سخنرانی کنید
بزرگترین دستاورد سخنرانی یا صحبت کردن در یک جمع عمومی بالا رفتن اعتماد به نفس است. این هدیه ارزشمند قدم اول موفقیت است و می تواند به شما جرات انجام خیلی کارها را بدهد.
این کار شروع سختی دارد، اما به محض ورود به فاز عمل نتایجش عیان می شود.
5 - حلقه ها و شبکه های اجتماعی گسترده ایجاد کنید
آشنا شدن با افراد مختلف از دیدگاه ها و طرز تفکرهای گوناگون می تواند فکر ما را باز کند و فکر باز هم تصمیم گیری را ساده تر می کند. جبهه گرفتن و شمشی را از رو بستن برای کسانی که کوچکترین اختلاف سلیقه ای با ما دارند، باعث هر چه کوچکتر شدن دنیای اطراف و منزوی شدن شما می شود و در نتیجه موفقیت را سخت می کند.

6 - سفر بروید
"بسیار سفر باید، تا پخته شود خامی!" این جمله را بسیار شنیده اید، اما شاید کمتر در آن دقیق شده باشید. سفر و آشنایی با آدم های مختلف و البته شهرها و حتی کشورهای گوناگون هم دید شما را وسیع تر می کند و هم به لحاط روحی می تواند در پیشبرد اهداف به شما کمک کند.

7 - خوشبین باشید
خوش بینی و دیدن نیمه پر لیوان را حتما خیلی درباره اش شنیده اید، اینکه بتوانیم با همه موانع، مشکلات و معضلاتی که سر راه دارید، بتوانید دیدگاه و انرژی مثبت خود را به دور از هرگونه شعار دادن حفظ کنید هم موفق می شوید و هم برنده!
زندگی سرشار از مشکلات ریز و درشت است، اما آن کسی راه موفقیت را می یابد که نگاهش نسبت به پدیده های اطراف از دیگران مثبت تر باشد.

8 - خوش تیپ باشید
به خود برسید. این امر در ظاهر کاری لوکس و در فرهنگ عامه لوس بازی محسوب می شود، اما واقعیت این است که وقتی شما سعی کنید  خوش تیپ باشید، خوب لباس بپوشید و به خود برسید، یا به عبارت دیگر از ظاهر خود رضایت داشته باشید، این امر در روحیه تان تاثیر گذار خواهد بود و به موفقیت کمک می کند.

9 - به روز باشید
سعی کنید اطلاعات خود را به روز و تر و تازه نگه دارید. لازم نیست در هر مورد و پدیده ای صاحب نظر باشید و داد سخن دهید، اما همین که اطلاعات پایه ای از آن داشته باشید، کفایت می کند.
اهمیت این موضوع به ویژه درباره علوم و مسائلی که به کارتان ارتباط مستقیم دارد، بیشتر می شود.
منبع : banki.ir

چرا نباید منتظر تایید دیگران باشیم؟

چرا نباید منتظر تایید دیگران باشیم؟

چرا نباید منتظر تایید دیگران باشیم؟
نگذارید نظر دیگران، حقیقت زندگی شما شود. هرگز خودت یا کسی که می خواهی باشی را قربانی نظر کسی نکن، زیرا به زودی فرد دیگری پیدا خواهد شد که با نظر آن فرد اول مخالف است.

یکی از بهترین و در عین حال ساده ترین ذهنیت ها برای احساس آزادی این است که به چیز هایی که مردم درباره ی شما فکر می کنند توجه نکنید. بعضی وقت ها باید بیرون بروید،  قدم بزنید، هوای تازه بخورید و با خود مرور کنید که چه کسی می خواهید باشید و از زندگیتان چه می خواهید.
بهترین راه گوش دادن به قلبتان است. خطر را قبول کنید، فقط بخاطر نظر دیگران و یا اتفاقاتی که شاید بیافتد راه های بی خطر و آسان را انتخاب نکنید. در غیر این صورت هیچ چیز تغییر نخواهد کرد. نگذارید ذهن های کوچک، شما را از رسیدن به رویاهای بزرگتان باز دارند.

از همین امروز شروع کنید و منتظر تایید دیگران نباشید.

1 - شما فقط یکبار فرصت زندگی دارید تا بتوانید به رویا هایتان برسید و احساس زندگی کنید
بهتر است در کاری که دوست دارید شکست بخورید (و یاد بگیرید) تا در کاری که از آن متنفرید موفق شوید. به چیزی که به آن باور دارید یک فرصت بدهید .تلاش کنید، اگر شکست خوردید آنقدر ادامه دهید تا موفق شوید. از خود گذشتگی کنید و از محدوده‌ی امن خود پا را فراتر ببرید.بسیار فراتر. با ترس هایتان با شجاعت روبه‌رو شوید. بر باورهای خودتان استوار باشید تا آن ها را وارد زندگیتان کنید.

2 - تایید شخص دیگر فقط نظر اوست
نگذارید نظر دیگران، حقیقت زندگی شما شود. هرگز خودت یا کسی که می خواهی باشی را قربانی نظر کسی نکن، زیرا به زودی فرد دیگری پیدا خواهد شد که با نظر آن فرد اول مخالف است. خودتان را از درون و بیرون دوست بدارید، عاشق خود باشید و خودتان را به جلو هل دهید. هیچکس نمی تواند شما را کوچک فرض کند، مگر اینکه شما این اجازه را به او بدهید. شما تنها کسی هستید که رویاها و شادی هایتان را می سازید.

3 - تنها نظری که واقعا اهمیت دارد، نظر خود شماست
در زندگی چیزی که انجام آن سخت است ولی در عین حال بسیار جذاب ، فارغ شدن از این خیال است که باید از دید دیگران کامل باشی. بی خیال کامل بودن از چشم دیگران شوید. به سمت چیزی بروید که عاشق آن هستید و آن را دوست دارید. زیرا چیزی که عاشق آن هستید تعیین کننده ی رویاهای شماست و رویا‌های شما تعیین کننده‌ی عمل شماست و عمل شما تعیین کننده‌ی سرنوشت شماست.

4 - بعضی از مردم به هیچ وجه شما را تایید نخواهند کرد
اجازه ندهید نظرات منفی دیگران آرامش شما را به هم ریزد. انسان ها دو دسته اند، دسته‌ی اول انرژی و خلاقیت شما را تخلیه می کنند و دسته‌ی دوم به شما انرژی می دهند و موجب خلاقیت بیشتر شما می‌شوند حتی با یک لبخند ساده.از دسته‌ی اول دوری کنید. شاد باشید. همان شخصی باشید که واقعا می‌خواهید.اگر کسی با این کار شما مشکل دارد ، او را به حال خود رها کنید. شاد بودن یک انتخاب است. زندگی، شاد کردن همه نیست. خودتان شاد باشید.

5- چشم انداز هر شخصی در زندگی متفاوت است
چیزی که شما هستید، همان چیزی است که شما را فوق العاده می کند. یکتایی خود را برای هیچ کسی تغییر ندهید.اتفاقات آینده و چیزهایی که پیش روی شماست همیشه در هاله ای از رمز و راز قرار دارد. از اکتشاف، یادگیری و رشد نترسید. با گام های بلند به جلو حرکت کنید. وقتی زندگی شما را به جلو هل می‌دهد، در برابر آن مقاومت نکنید. کاری کنید که در آینده بابت آن از خود ممنون باشید.
 
6 - اغلب برای رشد شخصیت، تجربه‌ی خودمان نیاز است
برخی از تجربه های زندگی را فقط وقتی می توانیم درک کنیم که خودمان آن ها را تجربه کنیم. این کار به شما اجازه می‌دهد از تجربه‌ی خود، برداشتی شخصی داشته باشید و نه برداشت شخص دیگر از این تجربه. این تجربه‌ی شخصی به شما امکان تفکر منطقی و مثبت را می دهد.

7 - دیدگاه شما نیاز به تایید دیگران ندارد
هنگامی که با تمرین های پی در پی این موضوع را وارد ذهن خود کردید، باید سعی کنید آن چیزی را که می‌خواهید امتحان کنید، جایی که دوست دارید بروید، دیدگاه های خود را دنبال کنید. اشتباه انتخاب نکنید. اجازه ندهید دیگران ایده های شما را زندانی کنند.اگر چنین احساسی دارید ، این فرصتی است که از آن رها شوید. چون شما نمی دانید چگونه بهترین شوید، دلیل بهترین نشدن نیست.

استیو جابز می گوید : اجازه ندهید افکار منفی دیگران صدا‌ی درونتان ، قلب و بینشتان را غرق و مسموم کنند، افکار و احساسات شما خوب می دانند چگونه شما را تبدیل به چیزی کنند که می خواهید. باقی چیز‌ها در رده های بعدی اهمیت قرار دارند.

8 - زندگی کوتاه تر از آن است که بخواهیم  بیش از این منتظر بمانیم
اگر شما زمان کمی برای زندگی داشتید (مثلا بیماری سختی داشتید) هرگز حاضر نبودید لحظه ای از زندگیتان را تلف کنید. چشمهایتان را باز کنید شما واقعا وقت زیادی ندارید. هیچکس ندارد. پس به اطراف نگاه کن، به این هدیه ای که به شما داده شده است، به معجزه ای که دقیقا جلوی چشمان شما اتفاق می‌افتد. شادی را انتخاب کن ، بدون توجه به نظر دیگران .

 در انتها یک جمله می گویم و از شما می خواهم که  خوب روی آن فکر کنید. ” تا زمانی که نگران این باشید که دیگران در‌باره‌ی شما چه فکر می کنند ، متعلق به آنهایید. فقط زمانی به نظرات دیگران نیازی نخواهید داشت که خودتان باشید.”
منبع : degaresh.com

با رعایت 10 نکته زیر، یک انسان خوش صحبت شوید!

با رعایت 10 نکته زیر، یک انسان خوش صحبت شوید!

با رعایت 10 نکته زیر، یک انسان خوش صحبت شوید!
در گفت و گو به عنوان شنونده باید بتوانیم این احساس را به طرف مقابل بدهیم که به او اعتماد داریم تا بتواند ذهن باز داشته باشد! اینطوری به واسطه اعتمادی که به او می کنیم، ذهن خودمان هم برای دریافت حرف هایش باز می شود.

شاید شما هم با دیدن عنوان این مطلب بگویید یک حرف زدن ساده که دیگر این حرف ها را ندارد اما اگر بدانید که در خیلی از کشورها برای آموختن همین ۱۰ اصل گفت و گو انجمن دارند و کارگاه می گذارند و آن را با فرمت های مختلف، به کوچک و بزرگ یاد می دهند چه؟
اگر بدانید پشت این مهارت ها، ایده های بزرگ فلسفی است که می شود با آن ساعت ها پز روشنفکری داد چه؟ اگر بدانید خیلی از موفقیت های ریز و درشت تحصیلی و کاری و خانوادگی تان به همین مهارت داشتن در گفت و گو بستگی دارد چه؟ اگر پشت بسیاری از دلخوری هایتان از دیگران رعایت نکردن یک یا چند تا از این ۱۰ مهارت باشد چه؟

1 -  جانبداری
طرف نظر خودتو را بگیر!
شاید با دیدن مهارت های دیگر این سوء تفاهم پیش بیاید که گفت و گو یعنی اینکه انسان خود را با آنچه دیگری می گوید، وفق دهد و از نظرات خود صرف نظر کند اما تسلیم و دنباله روی با روح گفت و گو منافات دارد.
برای همین اینکه بتوانیم از نظر خودمان دفاع کنیم، خودش یک بخش از گفت و گوست. اگر ما ریشه های حرفی که می زنیم را بشناسیم، راحت می توانیم از حرف خودمان دفاع کنیم. یادتان باشد صداقت اینجا هم شرط است. اینکه ما بگوییم چه تردیدهایی داریم و اینکه از دیگران برای تکمیل نظرمان کمک بگیریم هم بخشی از جانبداری ما از نظر خودمان است.

2 - موضع یادگیرنده
دانش آموز باشید نه استاد!
« نه، صبر کن »، « نه اینجوری نیس، بذار من بگم ». احتمالا شما هم در گفت و گوهایتان از این جمله ها زیاد شنیده اید یا برعکس، زیاد آنها را به کار برده اید. راستش خیلی تقصیری ندارید. ما جوری بار آمده ایم که دلمان می خواهد بیشتر در نقش یک عالم همه چیزدان در گفت و گوها ظاهر شویم تا یک مشتاق به دانستن. فکر می کنیم که ما بهتر بلدیم، بهتر می دانیم و ودر پاسخ به صحبت دیگری اولین حرفی که به نظرمان می رسد، این است که بگوییم «نه» و حرف خودمان را بزنیم.
اما گفت و گو وقتی ثمربخش است و باعث پیشرفت و ثبات ارتباط ما با هم می شود که بپذیریم همه چیز را نمی دانیم. ما باید بپذیریم که ممکن است در مورد موضوعی که ما فکر می کنیم به آن مسلطیم، دیگری حرف تازه ای بزند که برای خود ما هم جالب است. یادتان باشد که برداشت ما فقط بخشی از واقعیت است. اولین مهارت گفت و گو همین است؛ اینکه ما در گفت و گو به جای « استاد سخنران همه چیزدان » خودمان را به جای « دانش آموز مشتاق یادگیری » بگذاریم؛ چیزی که متخصصان گفت و گو به آن می گویند: « موضع یادگیرنده.»

3 - گشودگی ذهن
مخت را تکان بده
در گفت و گو به عنوان شنونده باید بتوانیم این احساس را به طرف مقابل بدهیم که به او اعتماد داریم تا بتواند ذهن باز داشته باشد! اینطوری به واسطه اعتمادی که به او می کنیم، ذهن خودمان هم برای دریافت حرف هایش باز می شود. به زبان آدمیزاد اینکه حاضر باشید با ایده های تازه آشنا شویدو موقتا از دیدگاه های شخصی خودتان دست بکشید، یعنی اینکه ذهنتان در مقابل دیگران باز است.
گشودگی ذهن چیزی بیش از یک خصوصیت فردی است، نوعی شیوه ارتباطی با دیگران است. اگر در شروع یک رابطه حتی یکی از طرفین بتواند با گشودگی ذهن در مقابل دیگری رفتار کند خوب است ولی در ادامه برای پیشرفت یک رابطه و گفت و گوی موفق باید هر دو طرف برای عمل به چنین رفتاری تلاش کنند.

4 -  به تعلیق درآوردن فرضیات
پیش فرضتو خط بزن!
در زندگی روزمره کمتر متوجه می شویم که عینک خاصی را به چشم زده ایم که ادراک و برداشت های ما را با قاطعیت شکل می دهد و آنها را محدود می کند، زیرا این نوع برداشت در طول زندگی و از دوران کودکی در خون و گوشت ما نفوذ کرده است. ارزیابی های سریع و جهت گیری های فوری در زندگی، احساس امنیت به وجود می آورند. تنها در صورتی که بفهمیم به چه میزانی وابسته به آنها هستیم، قادر خواهیم بود در آنها تجدید نظر کنیم و الگوهای قدیمی و تله های فکری را کنار بگذاریم. ما دائم با محیط در ارتباط هستیم و همیشه در حال ارزش گذاری و قضاوت. مثلا این بهتر است یا آن؟ کدام یک بزرگتر است؟ کدام زیباتر است؟ چه چیز خطرناکتر است؟ چه کسی سریع تر یا کندتر است؟ تاثیر من چگونه است؟ بدین ترتیب با ردیفی از ارزیابی های روزانه به سر می بریم.
آگاهانه یا ناآگاهانه درباره داده های بی شماری تصمیم می گیریم، انتخاب می کنیم. واقعیت را آنطور که مناسب می دانیم، می سازیم و متوجه نمی شویم که اینها ساختارهای خودمان است. تصمیمات و اعمالمان به وسیله ارزیابی ها وتصورهای خاص ما از جهان که روی واقعیات عینی پرده افکنده اند تعیین و اجرا می شوند. به وسیله گفت و گو می توان این عکس العمل های ناخودآگاه، اتوماتیک و زنجیروار را که در اثر الگوهای ذهنی به وجود آمده اند، شکست.
برچسب ها هم قضاوت ذهنی هستند. خیلی وقت ها ما با برچسب زدن به همدیگر پیشداوری می کنیم و از همانزاویه با فرددیگر برخورد می کنیم. در این صورت توانایی ها و خصوصیات دیگر او نادیده گرفته می شود و حتی آن ویژگی ها در فرد تعطیل می شود. در صورتی که هر انسانی بالقوه دارای خصوصیات بی شماری است که در شرایط مناسب می تواند شکوفا شود. پیش فرض های خودتان را بشناسید و آنها را موقع گفت و گو کنار بگذارید.

5 - از دل سخن گفتن
هر چه می خواهد دل تنگت بگو!
این دیگر خیلی سخت است. اینکه ما حرف واقعی خودمان را بزنیم، بدون آنکه آن را در لفافه طعنه و تظاهر بپیچیم. یک رابطه ساده اما عمیق، دقیقا از همین اصل از دل سخن گفتن سرچشمه می گیرد. «نکند این حرفی که می زنم او را ناراحت کند» مهمترین باوری است که مانع از دل سخن گفتن ما می شود. یک ور پیچیده تر از دل سخن نگفتن، این است که ما فقط برای جلب توجه دیگران حرف بزنیم، نه برای زدن حرف خودمان. اینکه از دلمان حرف بزنیم، به همین خاطر باعث گزیده گویی می شود.

6 - گوش دادن
شنیدن از سودای جان
« چند بار باید یه حرفی رو به تو بزنم؟ »، « چرا وقتی حرف می زنم حواست به من نیس؟ »، « اون که همیشه فقط منتظره حرف خودش رو بزنه، عجیب نیس حرف تو را نشنیده »، « ببخشید دوباره می گی چی گفتی، اصلا حواسم به تو نبود »، « من که دیگه چیز برای تو تعریف نمی کنم »، « من اصلا نشنیدم تو داشتی حرف می زدی». حتما شما هم در مکالمه هایتان از این قبیل جمله ها درباره کسانی که درست به حرف طرف مقابل گوش نمی دهند استفاده کرده اید. فرق شنیدن با گوش دادن این است که شنیدن فقط یک عمل فیزیولوژیک است اما در گوش دادن، ما حرف طرف مقابل را ادراک می کنیم. بیشتر وقت ها، ما موقع گوش دادن، توجه و حضور ذهن کافی نداریم.
حضورمان بیشتر فیزیکی است. انگار داریم حرف های طرف مقابل را دنبال می کنیم ولی در واقع به چیزهای دیگر فکر می کنیم. نشان دادن اینکه داریم گوش می دهیم (با تکان دادن سر مثلا)، اینکه حرف های دیگران را قطع نکنیم، اینکه ادامه حرف هایش را خودمان نزنیم، اینکه هر جا را نفهمیدیم سوال کنیم. اینکه بین شنیدن و گفتن حرفمان فاصله باشد هم در واقع تکنیک های عملی گوش دادن هستند.

7 - ناظر خویش بودن
به خودت نگاه کن!
« بر خویشتن خویش ناظر بودن » آخرین مهارتی است که برای ایجاد گفت و گوی بالنده به آن می پردازیم. این مهارت را می توان مجموع همه مهارت های دیگر دانست. برای عملی کردن این مهارت به آگاهی مدام نیاز داریم. آگاه بودن به خودو آنچه که انجام می دهیم، درست همان موقع که در یک گفت و گو شرکت می کنیم و از آرا و نظرات خود حرف می زنیم یا از دیگری در مورد عقایدش سوال می کنیم و حتی وقتی در سکوت به حرف های دیگران گوش می دهیم، باید سعی کنیم که به آنچه انجام می دهیم دقت داشته باشیم.
گویا خود را از خود جدا می کنیم و از بالا به خود نگاه می کنیم. بر خویشتن خویش ناظر بودن مثل این است که در لحظه ای که در یک ارتباط قرار می گیریم، به خاطر داشته باشیم که در مورد هر موضوعی که با دیگران ارتباط برقرار می کنیم، همه چیز را نمی دانیم و موضع یادگیرندگی داریم و اینکه به خود یادآوری می کنیم که به دیگری احترام کامل بگذاریم، زیرا ذات انسانی قابل احترام است و ذهن خود را باز می گذاریم تا نظرات دیگران را بی قضاوت های آنی گوش کنیم و آمادگی دریافت نظرات جدید را داریم.
همچنین به خود یادآوری می کنیم که باید صداقت داشت و از دل سخن گفت و هنگام گوش دادن با تمرکز به آنچه دیگری می گوید گوش فرا دهیم، نیز به خودیادآوری می کنیم که یک گفت و گوی موفق بدون شتاب پیش می رود و همیشه فرضیات قبلی ما تمام و کمال درست نیست و نمی توان براساس داشته های قبلی همه اتفاقات و حرف ها را تفسیر کرد.
وقتی بر خویش ناظریم، به یاد داریم که به شکل سازنده ای از نظرات خود دفاع کنیم و برای روشن بودن حرف هایمان ریشه های فکریمان را درباره آن موضوع بیان کنیم و برای رسیدن به درک متقابل از احوالات و نقطه نظرات دیگران جویا بشویم.

8 - احترام کامل
این علامت مخصوص گفت و گوست!
دومین مهارت گفت و گو « رعایت احترام کامل » است. احترام به دیگری به معنای آن است که دیگری را آنگونه که هست، به رسمیت بشناسیم و حتی بتوانیم موقتا خود را به جای او فرض کنیم و تصور کنیم که اگر در شرایط مشابه او بودیم، شاید همان خصوصیات را می داشتیم و همانطور فکر و عمل می کردیم. ممکن است آنچه را که سایرین می گویند یا فکر می کنند دوست نداشته باشیم اما نمی توانیم مشروعیت آنها را به عنوان یک انسان انکار کنیم. یک میزگرد نماد مناسبی برای گفت و گوی محترمانه است زیرا گردی میز می گوید کسی در این مجلس بالاتر از کس دیگری نیست اما برای ایجاد برابری مورد نیاز انجام گفت و گو به چیزی بیش از یک ابزار مثل میز گرد نیاز داریم؛ چیزی مثل داشتن نگرش برابر نسبت به انسان ها.

9 - جویندگی
سوال کن!
طرح یک سوال ساده و صادقانه موقع گفت و گو، بسیار تاثیر خوبی بر طرف مقابل دارد. پرسیدن سوال هم علاقه ما به طرف مقابل را نشان می دهد و هم کمک می کند خودمان بفهمیم طرف دارد چه می گوید. متخصصان گفت و گو به این مهارت می گویند « جویایی یا جویندگی ».
یادتان باشد جویندگی، اگر دقیق اجرا نشود، ممکن است این تصور را در دیگران ایجاد کند که داریم در کارشان دخالت می کنیم. ضمنا یادتان باشد به بهانه جویندگی به دنبال سردرآوردن از شرایط زندگی و افکار دیگران نباشیم.

10 - عجله نکردن
شتاب سنج داشته باش!
آقایان! خانم ها! و مخصوصا شما آقایان! گاهی طرف مقابل فقط حرف می زند که حرفش را زده باشد. بعضی وقت ها فرصت بدهید که دیگران حرف بزنند و شما فقط گوش دهید، نگاه کنید و بگذارید طرف مقابل بداند که شما فقط می خواهید گوش دهید، بدون هیچ عجله ای برای دیکته کردن راه حل هایی که شتابزده به ذهنتان می رسد. بعضی وقت ها عین کلاس اولی ها می خواهیم جواب هایمان را قبل از اینکه صورت مساله را متوجه شده باشیم، از حفظ و به ترتیب بگوییم. عجله نکنید و به صورت مساله گوش کنید.

شما می توانید جذاب تر شوید اگر ...

شما می توانید جذاب تر شوید اگر ...

شما می توانید جذاب تر شوید اگر ...
جذابیت دو لایه دارد : لایه اول سطحی تر است و به خصوصیات ظاهری شما برمی گردد، و لایه دوم عمیق تر است و به رفتارها، طرز تفکر و درونیات شما مربوط می شود. شما برای اینکه جذاب تر شوید باید روی هر دو لایه کار کنید.
بعضی وقت ها آدم ها در یک نگاه عاشق می شوند، شاید به این خاطر که شما با تصویری که از زن یا مرد رویایی در ذهنشان دارند مطابقت دارید، یا شاید به خاطر خصوصیات ظاهری تان، یا به خاطر اینکه در شرایط خاصی شما را دیده اند، یا هر چیز دیگری. بعضی وقت ها هم یک روند نسبتا طولانی می گذرد تا کسی به شما علاقه مند شود. طرف مقابل شما هر طوری که عاشق شما شده باشد، شما می توانید عشق او نسبت به خودتان را از این هم سوزان تر کنید و برایش جذاب تر شوید.
جذابیت دو لایه دارد: لایه اول سطحی تر است و به خصوصیات ظاهری شما برمی گردد، و لایه دوم عمیق تر است و به رفتارها، طرز تفکر و درونیات شما مربوط می شود. شما برای اینکه جذاب تر شوید باید روی هر دو لایه کار کنید. لایه اول جذابیت تاثیر آنی تر و وسیع تری دارد، در حالی که لایه دوم تاثیر ماندگارتر و عمیق تری می گذارد. 

شما می توانید جذاب تر شوید اگر :
1 - با اعتماد به نفس باشید
این مهمترین راز جذابیت در تمام دنیاست. برای اینکه با اعتماد به نفس باشید باید خودتان را قبول داشته باشید و برای اینکه خودتان را قبول داشته باشید باید آدم قابل قبولی باشید. اگر احساس می کنید زیاد خودتان را قبول ندارید نگاهی بیندازید و ببینید چرا این حس را دارید. اخلاق خوبی ندارید؟ تغییر خصوصیات اخلاقی کمی سخت است و وقت می برد اما ارزشش را دارد. اخلاق های بدتان را با کمک دیگران پیدا کنید و آنها را تغییر بدهید، یک تغییر کوچک مساوی است با یک تحول بزرگ در رابطه تان. هیکل خوی ندارید؟ اگر از تناسب اندامتان راضی نیستید، نزدیکترین باشگاه ورزشی محلتان چشم انتظار شماست.
یا حتی در خانه هم می توانید همت کنید و با تمرینات ورزشی مرتب به اندام ایده آل متناسب با وضعیت بدنی خودتان برسید. خود ورزش به تنهایی می تواند با تغییر هورمون ها و مواد شیمیایی بدنتان به شما اعتماد به نفس بدهد، حتی اگر به اندام ایده آلتان نرسید. یا شاید اصلا هیچ مشکلی ندارید فقط از نقاط قوت خودتان آگاه نیستید یا خودتان را نامنصفانه با دیگران مقایسه می کنید.
پس شاید لازم باشد دوستانتان را تغییر دهید و با آدم هایی بگردید که به شما اعتماد به نفس می دهند و دیگر این که دنبال ارزش هایی عمیق تر در وجود آدم ها هستند. همچنین می توانید تمام دستاوردهای زندگی و نقاط قوت شخصیتی تان را بنویسید و به دیوار اتاقتان بچسبانید. هر وقت هم چیز جدیدی یادتان آمد به آن اضافه کنید. از جمله های تاکیدی هم استفاده ببرید. با این کار در واقع دارید با ناخودآگاهتان حرف می زنید و مسیرهای عصبی تازه ای در مغزتان شکل می گیرد که به تدریج ذهنیت و رفتارتان را تغییر می دهد. خلاصه هر تغییری را لازم می دانید در خودتان ایجاد کنید تا خود را بیشتر قابل قبول بدانید.

2 - سخاوت احساسی داشته باشید
هیچ کس از آدم هایی که برای ابراز احساسشان جانشان بالا می آید خوشش نمی آید و مطمئن باشید نامزد شما از اینکه مدام مجبور باشد شما را روانکاوی کندکه ببیند چی در دلتان هست که نمی گذارید بفهمد (یا اینکه مجبور باشد برای فهمیدن احساستان پیش فالگیرها برود!) کم کم فرسوده می شود. شاید آدم هایی که دور خودشان یک قلعه با دیوار بلند کشیده اند بعضی وقت ها جذاب و دست نیافتنی به نظر بیایند اما مطمئنا در یک رابطه صمیمانه دراز مدت واقعا خسته کننده می شوند. گاهی خوب است که برای غریبه ها اینطور باشید اما نه برای «او». نامزد شما دوست دارد از احساستان باخبر باشد. او اوست دارد بداند چقدر دوستش دارید. خسیس نباشید. احساسات از جمله چیزهایی است که هر چه بیشتر به دیگران بدهید نه تنها کم نمی شود بلکه بیشتر و بیشتر هم می شود. از ابراز احساستان به او نترسید. چه احساسات خوب و چه احساسات بد. صمیمیت با به اشتراک گذاشتن احساسات ایجاد می شود. اگر می خواهید احساستان را توی دلتان و برای خودتان نگه دارید اصلا چرا ازدواج می کنید؟ شما که نمی خواهید شبیه یک دیوار به نظر بیایید؛ پس بهتر است بگذارید شریک زندگیتان بداند توی دل شما چه می گذرد. آدم های عاشق پیشه جذابیت خودشان را دارند. البته اینها به این معنی نیست که با احساساتتان خفه اش کنید. اگر بیشتر اطرافیانتان به شما می گویند آدمی زیادی احساساتی هستید همه این جمله ها را برعکس بخوانید. همیشه یادتان باشد: اندازه نگه دار که اندازه نکوست.

3 - راحت باشید
شما قرار است یک عمر با هم زندگی کنید. پس با او راحت باشید. سخت گیری ها، رسمی بازی ها، تعارفات و پنهان کاری ها را به تدریج با پیش رفتن رابطه کمتر کنید. البته جوان های امروزی با خواندن این حرف خنده شان می گیرد. اما اگر به روش سنتی ازدواج کرده باشید شاید مدت زیادی از آشنایی تان نگذشته بوده و زود نامزد شده اید، در این صورت بگذارید زمان کار خودش را بکند ولی شما هم بیکار ننشینید. کم کم به جای «شما شما» کردن می توانید او را با ضمیر مفرد خطاب کنید.
اولش کار سختی است اما تاثیر خیلی خوبی دارد: او عاشقتان می شود! بگذارید با شما راحت باشد و رودربایستی ها کم کم کنار برود. نه اینکه همان روز اول با پیژامه ای که تا گردنتان بالا کشیده اید جلوی تلویزیون دراز بکشید و تخمه بشکنید! اما از آن آدم ها هم نباشید که ۲۴ ساعته با شلوار جین و موهای شینیون شده به سر می برد و طرف مقابل هم مجبور می شود همین کار را بکند. با هم مشکلاتتان را در میان بگذارید، حرف دلتان را بزنید، او را وارد زندگی خصوصی تان بکنید و بگذارید راحتی و آسایش یک دوستی صمیمانه بین شما شکل بگیرد اما رعایت ادب و احترام متقابل را همیشه – تا آخر عمرتان – بالاترین اولویت در نظر بگیرید.

4 - خیال پرداز باشید
هیچ چیز به اندازه همراهی با یک آدم خیال پرداز و امیدوار به آینده به آدم روحیه نمی دهد. زیادی عاق و واقع گرا بودن اصلا جذاب نیست؛ چنین فردی اینطور به نظر می رسد که زندگی خشک و بی هیجانی داشته باشد و آنقدر در واقعیت ها غرق شود که سهم رویاپردازی و انگیزه برای رسیدن به آینده بهتر را در زندگی اش نادیده بگیرد. خیلی خوب است که منطقی باشید و واقعیت ها را نادیده نگیرید اما کمی خیال پردازی و دیدن یک آینده روشن هم نمک زندگی ست.
اینطوری هم جذابتر می شوید و هم زندگی خیلی بهتری خواهید داشت. مثلا در مورد اینکه چندتا بچه می خواهید داشته باشید، اسم بچه هایتان را چی بگذارید، چطوری تربیتشان کنید، چه لباس هایی برایشان بخرید، با هم کجاها بروید، یا اینکه در دوران سالمندی تان دوست دارید یک کلبه زیبا در ساحل دریا یا یک جزیره داشته باشید که شب ها با صدای امواج آب به خواب بروید و صبح ها با صدای مرغان دریایی از خواب بیدار شوید ... می بینید؟ حتی همین قدرش هم کلی حالتان را خوب کرد! خیال پردازی های شیرین باعث می شود میزان آندروفین تان بالا برود و بودنتان در کنار هم شیرین تر شود. نتیجه اینکه او عاشقتان می شود. شاید خیلی از ما هیچ وقت به آرزوهای بزرگمان نرسیم اما داشتن این خیال ها هم حالمان را بهتر می کند و هم به ما انگیزه می دهد که در زندگیمان تلاش کنیم و به جاهای بالاتر برسیم. رویاهای شما و نامزدتان چیست؟

5 - خوش تیپ باشید
شما از دیدن آدم خوش تیپ و موقر بیشتر خوشتان می آید یا آدم بدتیپ و آویزان؟ خب نامزدتان هم همینطور است. پس شیک باشید. لباس و آراستگی ظاهر شما ویترینی است که خودتان را در آن می گذارید تا به دیگران نشان دهید. پس بهترین و برازنده ترین ویترین را برای خودتان انتخاب کنید. دنبال مد نباشید. در این مورد سلیقه ها مختلف است؛ تیپی را انتخاب کنید که برازنده خودتان و طبق سلیقه خودتان است (مگر اینکه آدم کج سلیقه ای باشید!).
اگر هیچ سررشته ای در این زمینه ها ندارید از دوستان و آشنایان استفاده کنید. یا مدلی برای خودتان انتخاب کنید که از او الگو بگیرید. می توانید از اطرافیانتان آدم های خوش تیپ را پیدا کنید و ببینید چه کار می کنند که این قدر برازنده اند. شیک بودن به هیچ وجه به معنای زیاد خرج کردن نیست. اتفاقا خیلی از ما که خیلی هم به ظاهرمان اهمیت می دهیم و خیلی هم خرج می کنیم آخر کار زشت ترین تیپ را پیدا می کنیم، چون اصلا نمی دانیم چی به چی می آید و از آن مهمتر اینکه چی به ما می آید.
برای این کار فقط نیاز به کمی هوش و سلیقه دارید. گاهی یک شال گردن سیاه و ارزان می تواند ظاهر شما را دگرگون کند. البته شیک بودن فقط لباس نیست، مدل مویتان هم مهم است، همچنین کفش و کیفتان، زیبایی اندامتان، رفتار و طرز برخوردتان، چهره تان و از همه مهمتر، لبخندتان! خوش تیپ باشید، و در کنارش خوشرو هم باشید. یک خانم یا آقای به تمام معنا باشید.

6 - از او تعریف کنید
چقدر باید به شما گفت که از نامزدتان تعریف کنید؟ زیاد شنیده اید، اما خیلی وقت ها گوش نداده اید. به خاطر همین باز هم می گویم، تعریف کردن از او معجزه می کند! می توانید جلوی خودش از او تعریف کنید: «چقدر این لباس به تو میاد، چقدر کار خوبی کردی که زنگ زدی، چقدر غذات خوشمزه شده» و یا حتی «چقدر با اینکه جوک بی مزه ای بود باحال تعریفش کردی!» اگر از آن افکار عصر حجری دارید و فکر می کنید نامزدتان با تعریف شما لوس می شود، اولا که خب لوس بشود چه اشکالی دارد، و ثانیا، حداقل پشت سرش تعریف کنید که لوس هم نشود! اگر از کسی بشنوید که نامزدتان از شما پیشش تعریف کرده، حتی یک مورد جزیی، چه حالی می شوید؟ مسابقه بگذارید و دنبال بهانه ای باشید که از نامزدتان تعریف کنید. ببینید چه می شود. زندگیتان از این رو به آن رو می شود.

7 - آینه او باشید
این یک تکنیک فوق العاده است. به خاطر همین آن را آخر از همه گفتم تا بیشتر یادتان بماند: آینه نامزدتان باشید تا توی ناخودآگاهش نفوذ کنید. ما آدم ها یک رازی داریم که شاید خیلی ها ندانند: ما از افرادی که مثل خودمان هستند خیلی خوشمان می آید. مثلا موقعی که پرانرژی و پر سروصدا هستیم دوست داریم همه همینطور باشند و از مصاحبت با کسی که توی خودش است زیاد لذت نمی بریم. و برعکس.
این دست خودمان نیست، دست ناخودآگاهمان است. خب، کاری که باید بکنید این است که بعضی حرکاتش را تقلید کنید، مثلا وقتی با هم چای می خورید استکانتان را همزمان با او بردارید، یا وقتی با هم حرف می زنید و او می خندد شما هم بخندید و ... مرتب ادایش را درنیاورید، چون این کار نتیجه عکس می دهد، و تازه ممکن است او فکر کند تازگی ها کمی شیرین می زنید! در این مورد باید خیلی دقیق و ظریف باشید. می دانم کمی عجیب به نظر می رسد اما واقعیت دارد و در تحقیقات ثابت شده است.

www.seemorgh.com/lifestyle